باید عمیقاً به این نکته توجه و باور داشته باشیم که در کشوری زندگی میکنیم که میانگین بارش آن یک سوم میانگین جهانی و سرانه آب تجدید شونده آن بدون در نظر گرفتن سهم طبیعی، یک چهارم سرانه جهان است. ایران به عنوان یکی از واحدهای سیاسیـ جغرافیایی منطقه خاورمیانه و با عنایت به موقعیت جغرافیایی و فاصله آن از خط استوا و قطب شمال، به صورت جدی با چالش آب روبهرو است. میانگین بارش سالانه در ایران بر اساس آمار بلندمدت حدود 220 میلیمتر بوده که با توجه به تغییرات آب و هوایی در یک دهه گذشته از میزان آن کاسته شده است.
این تغییر در میانگین بارش اثر مهمی در کاهش حجم منابع آبی تجدیدپذیر بر جای گذاشته است. از سوی دیگر توسعه مناطق شهری و نیاز به آب بیشتر برای تولید فرآوردههای کشاورزی، موجب بهرهبرداری بیشتر از منابع آبهای سطحی و زیرزمینی و غالباً بدون در نظر گرفتن مقتضیات طبیعی و زیستمحیطی و شرایط اجتماعی و فرهنگی کشور شده است.
رصد بارندگی های نشان می دهد میزان بارندگی در فصل پائیز بسیار اندک بوده و نسبت به مدت مشابه سالهای گذشته، کاهش محسوسی داشته است و در نتبجه میزان آب ورودی به سدهای کشور تقریبا به صفر رسیده است. به طوری که بیشترین کاهش بارش به میزان 20 تا 50 درصد نسبت به نرمال در البرز مرکزی، شمال غرب، شمال شرق و بهویژه در استانهای همسایه زاگرس روی میدهد. این موضوع باعث برداشت بی رویه از آب های زیر زمینی نیز شده است. از طرفی ایران در زمینه مصرب آب در بخش کشاورزی و صنعتی از پر مصرفترین جوامع جهان است و با ادامه چنین روندی دستیابی به توسعه پایدار بسیار سخت، اگر نگوییم ناممکن، خواهد بود.
تولید کمتر از یک کیلومتر فراآوردههای کشاورزی به ازای یک متر مکعب آب و سرانه مصرف خانگی 265 لیتر در شبانه روز در شهرها، نشانه بارزی از عدم رعابت الگوی بهینه مصرف آب در ایران است. در کنار مصرف بالاتر از میانگین جهانی که به معنای هدررفت منابع گرانبهای آب است، استخراج و مصرف یک چهارم از منبع استراتژیک آبهای زیرزمینی تجدیدناپذیر کشور، ایران را وارد مرحله تنش کمآبی و عبور وضعیت منابع آب کشور از خط قرمز کرده است.
میانگین حجم آب تجدیدپذیر کشور حدود 120 میلیارد مترمکعب در سال است که در حال حاضر با توجه به کاهش میانگین بارش سالانه، این رقم احتمالاً به زیر 80 میلیارد متر مکعب کاهش یافته است. با توجه به جمعیت کشور که حدود 80 میلیون نفر است، سرانه آب هر ایران، بدون در نظر گرفتن سهم طبیعت و شاخصهای سازمان ملل متحده، در حدود 1200 متر مکعب در سال است که در مقایسه با 7500 متر مکعب میانگین جهانی رقم بسیار پایینی به شمار میرود.
برآورد میشود این رقم در سال 1404 شمسی(2025 میلادی)، که سال پایان سند چشم انداز توسعه 20 ساله جمهوری اسلامی ایران است، به رقم 800 متر مکعب در سال کاهش خواهد یافت.بنابراین کاملاً صحیح است اگر گفته شود که در حال حاضر باید آب را در ایران کالایی اقتصادی، استراتژیکی و امنیتی دانست.
برنامه ریزی برای حل آن نیز باید با اساس دو رویکرد کوتاه مدت و بلندمدت صورت گیرد.
آب ژرف، بارورسازی ابرها و دیپلماسی آب جهت مدیریت آب های فرامرزی در منطقه بسیار مهم و ضروری بنظر می رسد. رویکری که در باید در بلند مدت به فکر آنها بود و برای وضعیت فعلی باید تصمیمات آنی و تاثیر گذار گرفت.
بدیهی است که در چنین شرایطی پیشنهاد می شود: 1 - اصلاح الگوی کشت 2 - تشویق کشت محصولات کمآببر و ممنوعیت کشت محصولات پر آببر 3 - کشت هیدروپونتیک با استفاده از رطوبت هوا 4- توسعه قناتها، توسعه استفاده از فنآوری مدرن و نوین در زمینه آبیاری 5 - مکانگزینی صنایع بر اساس الگوی آمایش سرزمینی ( متاسفانه در چند دهه اخیر با اساس تعصبات و نگاه قبیله اسی به موضوع برخی از صنایع آب بر را در مکان های که با کمبود آب مواجه است ، ایجاد شده است که استانهای مرکزی کشورمان از این موضوع بیشترین آسیب را دیده اند. پیشنهاد می شود به جای صنایع آب بر از صنایعی که همخوانی با منطقه دارد احداث شود) 6- جلوگیری از آلودگی آبهای زیرزمینی سطحی با تصفیه پسابهای صنعتی. 7- جدایی آب شرب و خانگی از سایر مصارف در شهرها 8- توسعه سیستم فاضلاب شهری 9- استفاده از پسابها تصفیهشده در مصارف شهری غیر شرب و کشاورزی. 10- اصلاح الگوی مصرف و سرانه مصرف آب 11- برگزاری کارگاههای آموزشی بهمنظور افزایش آگاهی شهروندان از مسائل آب 12 .... صورت گیرد.
بنابراین شرایط جدید کم آبی و به عبارتی "بی آبی" نیاز به مدیریت با نگاه اضطراری دارد. لذا برنامه ریزی برای حل آن نیز باید در اولویت نخست قرار گیرد. بدون شک این امر نیازمند همکاری مردم با دولت می باشد.